کد مطلب:188793 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

سخاوت و مروت نسبت به دوستان
عمرو بن دینار و عبدالله بن عبید می گویند: ما هرگز به ملاقات امام باقر (ع) نرفتیم، مگر این كه به وسیله ی هدایا و پوشاك و امكانات مالی، از ما استقبال و پذیرایی كرده، می فرمود: این ها را از قبل برای شما تدارك دیده بودم. [1] .

ظاهرا منظور امام از بیان جمله ی اخیر این بوده است كه دوستان و میهمانانشان احساس شرم و نگرانی نكنند و گمان نبرند كه با دریافت آن هدایا و امكانات، بر زندگی شخصی امام باقر (ع) كم و كاستی را تحمیل كرده اند.



[ صفحه 217]



سلمی یكی از خدمتكاران خانه ی امام باقر (ع) است. او می گوید:

برخی از دوستان و آشنایان امام باقر (ع) به میهمانی آن حضرت می آمدند و از نزد وی بیرون نمی شدند، مگر این كه بهترین غذاها را تناول كرده و چه بسا گاهی لباس و پول از آن گرامی دریافت می كردند.

سلمی می گوید: گاهی من با امام در این باره سخن می گفتم كه خرج خانواده ی شما، خود سنگین است و از نظر درآمد وضع متوسطی دارید (بهتر این است كه در پذیرایی از دوستان و مهمانان با احتیاط بیشتری رفتار كنید!) اما امام می فرمود: ای سلمی! نیكی دنیا، رسیدگی به برادران و دوستان و آشنایان است، و گاهی حضرت پانصد تا هزار درهم هدیه می داد. [2] .

اسود بن كثیر می گوید: تهیدست شدم و دوستانم به من رسیدگی نكردند. نزد امام باقر (ع) رفتم و از نیازمندی خود و جفای برادران شكوه كردم؛ آن حضرت فرمود:

بد برادری است آن برادری كه به هنگام ثروت و توانمندی، حالت را بپرسد و تو را در نظر داشته باشد، ولی زمانی كه تهیدست و نیازمند شد، از تو ببرد و به سراغت نیاید! سپس امام به خدمتكارش دستور داد تا هفتصد درهم نزد من گذارد، و فرمود: این مقدار را خرج كن و هر گاه تمام شد و نیاز داشتی باز مرا از حال خود با خبر ساز. [3] .



[ صفحه 218]




[1] قال عمرو بن دينار و عبدالله بن عبيد بن عمير، ما لقينا اباجعفر محمد بن علي (ع) الا و حمل الينا النفقة و الصلة و الكسوة، و يقول: هذه معدة لكم قبل ان تلقوني. بحار 46 / 287؛ كشف الغمة 2 / 334.

[2] قالت سلمي - مولاة ابي جعفر (ع) - كان يدخل عليه اصحابه، فلا يخرجون من عنده حتي يطعمهم الطعام الطيب، و يكسوهم الثياب الحسنة، و يهب لهم الدنانير، فاقول له في ذلك ليقل منه فيقول: يا سلمي ما حسنة الدنيا الا صلة الاخوان و المعارف و كان يصل بالخمسمأة... الفصول المهمة 197.

[3] و قال الاسود بن كثير: سكوت الي ابي جعفر (ع) الحاجة و جفاء الاخوان فقال: بئس الأخ أخ يرعاك غنيا و يقطعك فقيرا ثم امر غلامه فاخرج كيسا فيه سبعمأة درهم فقال: استنفق هذا فاذا فرغت فأعلمني. ارشاد 2 / 164؛ روضة الواعظين 1 / 204؛ كشف الغمة 2 / 321؛ الفصول المهمة 215؛ نور الابصار 50؛ الانوار البهية 122.